درباره مانایی

داستان مانایی با یک خاطره شیرین دوران دبیرستان شروع شد. اون قدیم ندیما رسم داشتیم که از اول اسفند شروع کنیم به شمارش معکوس تا نوروز. از روز اول اسفند یک دوست عزیز خوش خطم بالای تخته می نوشت " ۲۹ روز مانده به عید " و هر روز اون رو آپدیت میکرد. از این طرف؛ اینور آب پاپا نوئل از اول دسامبر با یک تقویمی کادو دار، منتظرانش رو آماده میکنه. این شد که به یاد قدیم و به کام دخترم مانا دست بکار شدم …

داستان روزشمار مانایی از اینجا شروع شد که …

حدود ۱۰ سال پیش، برای اثبات اینکه عمو نوروز هیچ کم از" تومته " ( پاپا نوئل به زبان سوئدی) نداره؛ یک "روزشمار نوروزی" دم دستی برای مانا درست کردم . تو کیسه های کوچولوی رنگی رو با انواع هدایا و وسایل هفت سین پر کردم و به انگلیسی روزها رو روش نوشتم و بعد با مگنت نصبش کردم رو در یخچال! هر روز هم عکسهای هدیه اون روز و‌ اینکه چند روز مانده به نوروز رو با دوستان و آشنایان توی فضای مجازی به اشتراک میذاشتم …

2014

سال بعد مانا تو مدرسه آموزش زبان فارسی رو شروع کرد و فکر کردم از این موقعیت برای چالش یادگیری زبان فارسی هم استفاده کنم. این شد که پاکتهای کاغذی رنگی درست کردم و یک شکلات و یک برچسب با تاریخ اون روز رو به فارسی و انگلیسی روشون چسبوندم. توش رو هم پر کردم با هدایای کوچولو و وسایل هفت سین. روز ۱۵ اسفند هم به مناسبت روز درختکاری همراه هدیه اش گندم گذاشتم که سبز کردن گندم رو هم با هم تجربه کنیم!

2015

از اونجایی که من گرافیست و طراح بسته بندی هستم، سال بعد فکر کردم یک نوروزشمار کاربردی تری رو برای مانا درست کنم. با کمک مانا ۲۹ جعبه اوریگامی رنگی درست کردیم و روش رو با طرحهایی از نقوش ایرانی تزیین کردم و رو یک تخته بزرگ مقوایی نصب کردم. نوروزشمار دیگه بخشی از خونه مون شده بود و کم کم طوری شده بود که مانا از اول کریسمس منتظر اول اسفند بود و پز عمو نوروز رو به دوست‌های سوئدیش میداد!

2016

از سال بعد ننه سرما و خانواده اش از تو قصه های قدیمی در اومدن و برای آشنا کردن مانا با جزئیات بیشتری از مراسم نوروز وارد زندگی ما شدن! هر روز یک ماموریت به زبان فارسی از طرف ننه سرما توی جعبه نوروزشمار بود. مانا دیگه میدونست که کی خونه تکونی میکنن و کی سبزه رو سبز میکنن . چهارشنبه سوری آش رشته میخورن و تخم مرغ های هفت سین رو با پیاز رنگ میکنن. سماق رو با قاف مینویسن و سنجد رو با سین!

2017

سال ۲۰۲۱ ننه سرمای قصه ما خبر داد که اون و خانواده اش دوست دارن آدم‌های بیشتری رو شاد کنن و دیگه خونه ما براشون کوچیکه و به یک سرزمین نیاز دارن! این ایده اصلا کار راحتی نبود، چون کسی تا بحال ننه سرما و خانواده اش رو از نزدیک ندیده بود! این شد که با کلی مطالعه و ایده پردازی، ننه سرمای سرزمین مانایی و سرزمینش خلق شد و اولین محصولش نوروز شمار شکلاتی با طرحی از خونه اش در مارچ ۲۰۲۲ آماده شد!

2022

سال بعد سرزمین مانایی گسترش پیدا کرد. حالا دیگه ننه سرما و خانواده اش بالای بلندترین کوه سرزمین مانایی زندگی میکردن. نوروزشمار شکلاتی مانایی به همراه کلی فعالیت آماده شده بود و راوی، داستان‌های ننه سرما رو از طریق یک بازی دیجیتالی برای بچه ها تعریف میکرد. ننه سرما شاد بود چون تونسته بود به خونه های بیشتری سربزنه و دل‌های بیشتری رو شاد بکنه! و این سفر همچنان ادامه داره؛ حالا دیگه یلدا خاتون هم اومده کمک ننه سرما و درکنار هم علاوه بر نوروز، یلدا رو هم جشن میگیریم!

و این داستان ادامه دارد…